هیچَک

افشین معشوری/ شعر فارسی

۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه

همزاد

ارسال شده توسط داد
با ایمیل ارسال کنیداین را در وبلاگ بنویسید!‏هم‌رسانی در X‏در Facebook به اشتراک بگذارید‏اشتراک‌گذاری در Pinterest
1 نقد/نظر/پیام(همینجا)
وقتی می آمدم؛
ابرهای سیاه رفتند.
گفته بودم که همزاد خورشیدم.
در ۴:۳۴
برچسب‌ها: همزاد
پست‌های جدیدتر پست‌های قدیمی‌تر صفحهٔ اصلی
اشتراک در: پست‌ها (Atom)

خبرگزاری ها

  • سایت خبری تحلیلی تیترما
تازه ترین نوشته های این سایت:

نقد/مقاله/یادداشت

در حال بارکردن…

ورزشی نوشته ها

در حال بارکردن…

شعر گیلکی

در حال بارکردن…

شعر طنز

در حال بارکردن…

دوستان هیچَک

  • گیله طنز
    « پست هسا شعر » یا « هساشعر پست مدرن » - شعر کلاسیک گیلکی صدها سال بیان خطه ی شاعران ِ شعر شمال بوده و هست . اما بعد از انقلاب ...
    ۷ سال قبل
  • فانوسی در شب
    همراه: از مجموعه شعر حكايت بي‌قراري غربت - ... همراه من اگر دم نزنم تو اگر دم نزني چه كسي داد زند درد بي‌دردي ما درد تنهايي‌ ما من اگر تنهايم تو اگر بي‌همدرد و هنوز مايي نيست در‌‌‌ نگاه من و تو گرما...
    ۱۴ سال قبل
  • ساحل حریر
    سفرنامه - دوستان و عزیزان، سلامی به گرمای خورشید مهربان .امیدوارم حال همگی به خصوص دوستان منتظر خوب باشه .اگر احوالی از اینجانب نیوشا خواسته باشید الحمدولله خوب ...
    ۱۴ سال قبل
  • پریا
    -

بايگانی وبلاگ

  • ◄  2015 (1)
    • ◄  ژوئیهٔ (1)
  • ◄  2014 (3)
    • ◄  نوامبر (1)
    • ◄  سپتامبر (1)
    • ◄  مهٔ (1)
  • ◄  2012 (3)
    • ◄  دسامبر (1)
    • ◄  اکتبر (1)
    • ◄  فوریهٔ (1)
  • ▼  2011 (8)
    • ◄  اکتبر (1)
    • ◄  سپتامبر (1)
    • ◄  ژوئیهٔ (1)
    • ▼  ژوئن (1)
      • همزاد
    • ◄  مهٔ (1)
    • ◄  آوریل (1)
    • ◄  ژانویهٔ (2)
  • ◄  2010 (8)
    • ◄  دسامبر (3)
    • ◄  نوامبر (3)
    • ◄  سپتامبر (2)
تصاویر زمینه ایجادشده توسط hdoddema. با پشتیبانی Blogger.